پایان رابطه به قیمت جان زنان

جارستان: آمنه بهرامی؛ آغازگر روایت یک بحران علنی شده
یکی از نخستین پروندههایی که این نوع خشونت را به صدر اخبار برد، ماجرای «آمنه بهرامی» در سال ۱۳۸۳ بود. آمنه، مهندس جوان الکترونیک پس از رد پیشنهاد ازدواج همکلاسی سابقش «مجید موحدی» با اسیدپاشی انتقامجویانه او مواجه شد و بینایی هر دو چشم خود را از دست داد. این حمله اسیدی ویرانگر نهتنها چهره و بینایی آمنه را نابود بلکه تا اعماق روح و روان او را زخمی کرد. آمنه طی چندین سال پیش ۱۷ عمل جراحی را تحمل کرد تا بخشی از سلامتی خود را بازیابد.
تکرار الگوی انتقامجویی پس از شنیدن «نه»
حمله به آمنه بهرامی، متأسفانه سرآغاز سلسلهای از خشونتهای مشابه بود. در سالهای پس از آن، بارها اخباری منتشر شد از مردانی که پس از پاسخ منفی یا قطع رابطه از سوی زن مورد علاقهشان، دست به اقدامات هولناکی زدهاند. برای نمونه «معصومه جلیلپور» در اسفند ۱۳۹۶ در تبریز، قربانی اسیدپاشی خواستگار سابقش شد که نتوانسته بود، خشم خود از رد پیشنهاد ازدواج را کنترل کند. اسید پاشیده شده بر گردن، صورت و بدن معصومه به آسیب شدید بینایی و جراحات عمیق منجر شد. مواردی از این دست- از اسیدپاشی گرفته تا قتل- نشان میدهد، مردان خشونتگری که «نه» میشنوند، الگویی تکراری را دنبال میکنند و برای انتقام، حیات و آینده زنان را نشانه میگیرند. پیامد چنین خشونتهایی تنها به آسیب جسمی محدود نمیشود. زنانی چون آمنه بهرامی و معصومه جلیلپور که از مهلکه جان به در بردهاند، اغلب تا پایان عمر با عوارض روانی مانند افسردگی، اضطراب و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) دستوپنجه نرم میکنند.
زنانی که به خاطر «نه» گفتن به قتل رسیدند
نگاهی به صفحات حوادث در سالهای اخیر گواه آن است که قتل زنان پس از رد خواستگار یا پایان دادن به یک رابطه عاطفی، روندی نگرانکننده پیدا کرده است. تنها طی چند سال گذشته میتوان فهرستی از این قربانیان تهیه کرد: در خرداد ۱۴۰۰ زنی ۳۹ ساله به نام «مینا» در تهران پس از برهم زدن نامزدی با ضربات چاقوی نامزد سابقش به قتل رسید. در فروردین ۱۴۰۳ زنی ۳۷ ساله در محله گاندی تهران که قصد قطع رابطه داشت توسط خواستگارش ۱۹ ضربه چاقو خورد و جان باخت. قاتل پس از بازداشت صراحتاً انگیزه خود را «پاسخ منفی به درخواست ازدواج» عنوان کرد.
این نمونهها تنها مشتی از خروار است. موارد بیشماری وجود دارد که شاید هرگز رسانهای نشدند. در همه این جنایات، الگوی مشترک مالکیتپنداری زنان از سوی مردان مشهود است؛ مردانی که پاسخ منفی یک زن را برنمیتابند و برای حفظ اقتدار خدشهدارشده خود به خشونت مرگبار متوسل میشوند. چنین رفتاری، ریشه در تفکر مردسالارانهای دارد که زن را مایملک یا زیردست میبیند و «نه گفتن» او را برنتافته و مستوجب تنبیه تلقی میکند.
زنکشی و قتلهای ناموسی؛ روی دیگر همان سکه
خشونت علیه زنان در ایران وقتی به حریم خانواده میرسد به شکل قتلهای ناموسی و زنکُشی نیز بروز مییابد. گزارشهای یک سال اخیر نشان میدهد که دهها زن توسط نزدیکان خود- عمدتاً همسر، پدر یا برادر- با بهانههای ناموسی کشته شدهاند. اگرچه بسیاری از این جنایات به دلیل سازوکارهای سنتی و فشارهای خانوادگی پنهان میمانند اما همان مواردی که علنی شدهاند نیز عمق فاجعه را نمایان میکنند. برآوردهای پیش از سال ۱۴۰۰ حکایت از آن داشت که هر سال حدود ۳۷۵ تا ۴۵۰ مورد قتل زنان با انگیزههای ناموسی یا خانوادگی در کشور رخ میدهد.
ضرورت تحول فرهنگی و بازنگری قانونی
تداوم چرخه خشونت علیه زنانی که به خواست نامعقول «نه» میگویند، نشانگر مشکلی عمیق در بافت فرهنگی و ساختار قانونی جامعه است. از یک سو باید پذیرفت که زن مالک تصمیمهای خویش است و جواب رد او در مسائل عاطفی یا ازدواج، نه توهین به غیرت مرد که حق طبیعی او بر تعیین سرنوشت خویش است. این نیازمند تغییر نگرش در خانوادهها و آموزش پسران از کودکی است تا مفهوم احترام به اراده و استقلال زنان در ذهنها نهادینه شود./سازندگی
برچسب ها :جارستان ، خبر رشت ، خبر گیلان ، خشونت علیه زنان ، رشت ، رشت_سحرخیزفومنی ، سحرخیز_رشت ، سحرخیز_وکیل ، علیرضا_سحرخیز ، گیلان ، وکیل_سحرخیز ، وکیل_علیرضا_سحرخیز
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰